معنی بهداد سلیمی

حل جدول

بهداد سلیمی

وزنه بردار ایران و قهرمان جهان


حامد بهداد

حامد تفنگساز صابری بهداد زاده ۲۶ آبان ۱۳۵۲ در شهر مشهد است. او دوران کودکی و نوجوانی‌اش را به ترتیب در شهرهای مشهد، تهران و نیشابور زندگی کرده‌است و در دوران دبیرستان دوباره به همراه خانواده‌اش به مشهد بازگشته‌است. او دارای تحصیلات لیسانس رشته بازیگری تئاتر از دانشگاه آزاد اسلامی تهران است. حامد بهداد به واسطه رامبد جوان و پیشنهاد او به همایون اسعدیان وارد سینما شد. او برای فیلم «آخر بازی» بازی خود را به حامد بهداد داد، قبل از آن بهداد در دفتر تبلیغاتی رامبد کار می‌کرد و ضمن تحصیل در رشته تئاتر آچار فرانسه این دفتر تبلیغاتی بود. فردی که بیشترین تأثیر را روی زندگی حامد گذاشته سیدمحسن شهرنازدار است که حامد تمام اطلاعات شفاهی اش را با او چک می‌کند. حامد هرازگاهی به خراسان و سراغ او می‌رود، شهرنازدار روزنامه‌نگار بوده و در زمینه موسیقی و معماری کتاب‌هایی نوشته است.
وی برای نخستین بار با فیلم آخر بازی به سینمای ایران معرفی شد و برای آن کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره فیلم فجر شد. او در فیلم «روز سوم» (محمدحسین لطیفی، ۱۳۸۵) در نقش یک افسر عراقی که در بحبوحه محاصره خرمشهر عاشق دختری خرمشهری می‌شود، ظاهر شد و برای دومین بار پس از «آخر بازی» کاندیدای سیمرغ بلورین از دوره بیست و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر شد. بازی بهداد در فیلم «کسی از گربه‌های ایرانی خبر نداره» به کارگردانی بهمن قبادی، موجب راه‌یابی او به جشنواره بین‌المللی فیلم کن شد. او در سال ۱۳۸۹ با نقش‌آفرینی در فیلم «جرم» به کارگردانی مسعود کیمیایی، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از بیست و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر دریافت کرد. او در طول فعالیت هنری‌اش امکان همکاری با بسیاری از کارگردانان بنام سینمای ایران از جمله ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی و… را داشته‌است که فیلمش با ناصر تقوایی به سرانجام نرسید. او همچنین از شاگردان حمید سمندریان بوده‌است. وی به عنوان خواننده میهمان با گروه موسیقی دارکوب به سرپرستی همایون نصیری همکاری می‌کند و در چند آلبوم و کنسرت این گروه حضور داشته‌است.

فیلم شناسی
۱۳۹۵ سد معبر محسن قرایی
۱۳۹۴ نیمه شب اتفاق افتاد
۱۳۹۴ هفت ماهگی
۱۳۹۲ آرایش غلیظ
۱۳۹۲ زندگی جای دیگریست
۱۳۹۱ چه خوبه که برگشتی
۱۳۹۰ بی‌تابی بیتا
۱۳۹۰ پله آخر علی مصفا
۱۳۹۰ نارنجی پوش
۱۳۸۹ انتهای خیابان هشتم
۱۳۸۹ جرم
۱۳۸۹ سعادت‌آباد
۱۳۸۹ پرتقال خونی
۱۳۸۸ هفت دقیقه تا پاییز علیرضا امینی
۱۳۸۸ آدم‌کش رضا کریمی
۱۳۸۷ بیداری فرزاد مؤتمن
۱۳۸۷ کیمیا و خاک
۱۳۸۷ کسی از گربه‌های ایرانی خبر نداره
۱۳۸۷ محاکمه در خیابان
۱۳۸۷ زندگی با چشمان بسته
۱۳۸۶ هر شب تنهایی
۱۳۸۶ مجنون لیلی
۱۳۸۶ تسویه‌حساب
۱۳۸۶ دایره زنگی
۱۳۸۵ حس پنهان
۱۳۸۵ آدم
۱۳۸۵ روز سوم محمدحسین لطیفی
۱۳۸۴ باغ فردوس، پنج بعدازظهر
۱۳۸۳ کافه ستاره
۱۳۸۲ این زن حرف نمی‌زند
۱۳۸۱ بوتیک
۱۳۸۱ چای تلخ
۱۳۷۹ آخر بازی

از بازیگران فیلم زندگی جای دیگری است

بازیگر فیلم آرایش غلیظ

بازیگر فیلم بی تابی بیتا

از بازیگران فیلم آرایش غلیظ

بازیگر فیلم چه خوبه که برگشتی

بازیگر فیلم زندگی جای دیگریست

بازیگر فیلم فرزند چهارم

لغت نامه دهخدا

سلیمی

سلیمی. [س َ] (اِ) نوعی از پارچه. (ناظم الاطباء). نوعی از دلق و فرجی:
ز خود پوستین میفکندند خلق
سلیمی به بر کرد بر جای دلق.
نظام قاری (دیوان ص 184).

سلیمی. [س َ] (اِخ) اسمش چون خلقش حسن و صاحب قلب سلیم و سلیقه مستقیم بود در سبزوار متوطن بوده. و در اوایل حال به اعمال دیوانی مشغول آخرالامر از آن شغل معزول شد و سبب آنکه روزی براتی به بیوه زنی نوشته آن عجوزه فریادکنان دوید، گفت: ای مرد! این برات را بحکم که بر من نوشتی ؟ سلیمی گفت: بحکم سیدفخرالدین. آن عجوزه گفت: نمیدانم حق تعالی در روز جزا از تو قبول خواهد کرد یا نه ؟ سلیمی را درد در نهاد افتاد و گفت واﷲ باﷲ نه. دوات و قلم را شکسته سوگند یاد کرد و دیگر مدت العمر حرام و حرام خوارگی نکرد و بعد از توبه بحج رفت، در مراجعت وفات یافت و در سبزوارمدفون است. (از آتشکده ٔ آذر ص 70). و سنه ٔ مرگ او را 327 هَ. ق. نوشته. مؤلف الذریعه به نقل از تذکره ٔ دولت شاه سمرقندی نویسد: وی بسال 854 هَ. ق. درگذشت. مؤلف ریحانه الادب نیز به نقل از سفینه [ص 212]وفات او را در همین سال نوشته است. (از حاشیه ٔ آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 32). و رجوع به کتاب مذکور شود.

سلیمی. [س َ] (اِخ) اسکندر دوران سلطان سلیم شاه سقی اﷲ ثراه و جعل الجنه مثواه. پادشاهی ظریف و لطیف بود. طبیعت نظم و شعر او نیز درغایت قوت و سلامت و متانت بود و در ایام او کسی شعر فارسی بهتر از او نمیگفت، چه نازکی خیال کمال در معانی فصاحت و بلاغت و الفاظ خواجه حافظ و سوز درد خواجه خسرو و حسن در شعر او بر وجه احسن مجتمع بود و از جمله اشعار فارسی او این است، غزل بطرز خواجه حافظ:
تا خرقه و سجاده ام ارزد درمی چند
خواهم طرف میکده رفتن قدمی چند
در گلشن دوران همه در دور قدح کن
چون نرگس آزاده چو ما بی درمی چند.
رجوع به مجالس النفائس شود.


اسلامبول سلیمی

اسلامبول سلیمی. [اِ لام ْ س َ] (اِ مرکب) پول طلا، ترکی و عراقی، قیمت آن معادل 120 قروش رائج بود و وجه تسمیه ٔ کلمه آنست که در استانبول بعهد سلطان سلیم ضرب شده. (النقودالعربیه باهتمام انستاس ماری الکرملی صص 165- 166).


علی سلیمی

علی سلیمی. [ع َ ی ِ س َ] (اِخ) ابن محمدبن علی بن سلیم دمشقی صالحی شافعی. مشهوربه سلیمی و ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن. فقیه و مفسر و نحوی متولد در سال 1113 هَ. ق. وی در دوم جمادی الاولی سال 1200 در دمشق درگذشت. او راست: 1- تکمله شرح تفسیر البیضاوی عمر رومی، از سوره ٔ اسراء تا آخر قرآن. 2- الزبده المطریه علی منظومه الآجرومیه، در نحو. 3- شرح غایه الاختصار ابن قاسم. (از معجم المؤلفین از عقوداللاَّلی فی الاسانید العوالی ص 30 و سجل مخطوطات الظاهریه و سلک الدرر مرادی ج 3 ص 219و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 771 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 139 و فهرس الفهارس کتانی ج 2 ص 342).

نام های ایرانی

بهداد

پسرانه، نیک آفریده شده، در کمال عدل وداد، آفریده خوب

معادل ابجد

بهداد سلیمی

166

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری